سال نودوپنج بود وترم اول دانشگاه ،یجا خوندم که برای خودتون اهداف کوتاه مدت وبلندمدت درنظربگیرید.

منم قبول شدن تو امتحانات و کاهش وزن پنج کیلویی بوداهداف کوتاه مدتم اما؛ قبول نشدم تو امتحانا ک هیچ از هفتادوپنج کیلو الان شدم هشتاد وشش خسته نباشم واقعا.

الان بازم برای خودم اهداف کوتاه مدت درنظر گرفتم اما همون اهداف؛وقت پزشک تغذیه وغدد گرفتم برای کاهش وزن و قبولی این ترم، خداکنه این تصمیم از اون تصمیم قبلی هام نشه خداکنه ک همت پیدا کنم کاش یجا بود که همت و پشتکار میفروختن 

همه چیز ذاتا دچار اشتباه و دردسر می شود مگر این که برای درستی آن تلاشی شده باشد"(مورفی)

اگر این امکان وجود داشته باشد که اوضاع بد شود، حتماً چنین خواهد شد. 

به زبان ساده‌ و خودمانی: اگر فکر می‌کنی یک بدبختی می‌تواند برایت اتفاق بیفتد (هر چند با احتمال بسیار پایین)، مطمئن باش که با احتمال بالا، برایت اتفاق‌ خواهد افتاد.اینام مورفی به عبارت دیگه هعی

چندروزه همش گیرکردم تو اینجور بدشانسی ها مثلا میخاستم رژیم بگیرم اما چند شبه همش مهمانی اونجاهم که نمیشه نخوردو چندین بدشانسی دیگه

واقعا شخصیت لیلاحاتمی توفیلم سربه مهر ام

همه تا میبینن منو میفهمن انگار کسی ام که بهش توهین کنه یه رفیق دارم کلا ،،که اونم شدید معتادشده حالا هرشب باهاش‌مکان برم کمکش کنم پول قرض بدم ،کلی ساعت رو هدر بدم ؛ریسک مکان بودن رو به جون بخرم

اخرش دوقورت ونیمش هم باقیه و طلبکاره

چرا نمیزنم تودهنش؟زورشم ک دارم زورم به خیلی هایی ک اعصابمو خرد میکنن میرسه اما چرا باهاشون برخورد قاطع نمیکنم؟

چرا ناراحتی و برخوردن بقیه اینقدر برام مهمه واقعا

ای خدااا از کارایی که توان انجامشونو دارم اما نمیدونم چرا انجامشون نمیدم خستم،؛؛

خستم از ندونستن هام!!!!نتونستن هام

عین فیلم سربه مهر میخام نماز بخونم؛ دوهفتس میخام بخونم اما نمیشه یعنی روم نمیشه بعد دوسه سال، نماز تو خونه بخونم خدا کمک کن نماز بخونم از نظر معنوی رشد کنم ارامش پیدا کنم‌.الابذکرالله تطمئن القلوب

دوسال نماز نخوندم وکارای گناه کردم که مثلا باخدالج کنم شرایطم بهتربشه؛بهترک نشدهیچ بدترشد. اینم راه بود انتخاب کردم؟حالا برم سمت خوب شدن بقول یه شعر

یک عمر بدی کردی و دیدی ثمرش را

خوبی چه بدی داشت که یکبار نکردی

امروز یه کار مثبت کردم خواهرمو بردم روانپزشک خودش یه قدم رو به جلوعه از صدهاکار باقی ماندم

انشالله قدم های بعدیم